بدون عنوان
سلام نفسم.
دیروز مریض بودی مامانم شب تهوع داشتی البته برای اولین بار بود ومن کلی ترسیدم ولی به روی خودم نیاوردم از آلو هایی بود که روز قبلش خورده بودی ولی الان خداروشکر بهتری امروز هم کلاس خوب پیش رفت تو بابایی هم چنددقیقه ایی اومدین.دایی مجید هم داره ازدواج میکنه وما به خاطر کلاسام نمیتونیم بریم . دیروز برات کلی بازی فکری خریدم تا مریضیت اذیتت نکنه و باهاشون سرگرم باشی فدای دخمل باهوشم بشم که همیشه کاراش منحصر به فرد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی