sarinasarina، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

درباره ی دخترم

اندر احوالات ما

1393/7/9 15:03
نویسنده : تکتم
287 بازدید
اشتراک گذاری

گل دخترم الان خوابی که من میتونم بنویسم.

بعداز نوزده ماه تونستم برم سرکار وشما پیش بابابزرگوعمومحمدت ومادربزرگت که البته الان پیش زنمو جون ونی نی تازشون زاهدانن میمونی.

صبح زود که بیدارت میکنم احساس میکنم یه خورده عصبی میشی ولی چاره ایی نیست مامانم بلاخره که باید سحرخیز باشی.

دو سه روزی مهد گذاشتمت ولی ظهرکهمیومدم خونه خیلی گریه میکردم وعذاب وجدان داشتم که پیش یه سری ادم غریبه تنهات گذاشتم خلاصه که باهر مکافاتی بود گذاشتمت خونه بابابزرگت حداقل اونجا می دونم که راحت تری.

از محیط و جو آتلیه که هم نگو نپرس که حسابی تغییر کرده و شدم مثل یک عضو تازه وارد.شدم یک مامانی قد ومغرور که فقط سرم توکار خودمه وباهیچکس هم صحبت نمیشم.نمیدونم ولی جو خوبی نیست....

راستی بهمن هم تولدته خانم گل که دارم کارهای طراحی تم تولدتو انجام میدم امسال دیگه واست جشن میگیرم نفسم.

این روزها از شیر دادن بهت خسته شدم احساس میکنم شیرم کم شده و توخیلی وابسته اش شدی وقتی مک میزنی ضعف میکنم وحالم بد میشه .البته خودمم مقصرم صبحونه نمیخورم وقرص های مکمل وتقویتیمو کنارگذاشتم ولی جوجه طلایی من با همه این سختی ها دلم نمیاد چهار ماه زودتر ازشیر بگیرمت.

کلمه هایی جالبی ومیتونی ادا کنی مثلا دیروز موقع ناهار گیر داده بودی به بابایی که باشو باشو باهم بازی کینم اون بنده خدا هم غذاش سرد شد وباتوبازی کرد.

از یکی ازتبلیغ های تلویزیون مامان بیا یاد گرفتی وهمش میگی ماما میا.

ازحرفات فیلم گرفتم بزرگ شدی نشونت میدم میدونم کلی میخندی.

پسندها (1)

نظرات (3)

بهناز
9 مهر 93 15:21
سلام عزیزم مرسی که سر زدی ان شالله سایه تون همیشه بالای سر گل دخترتون باشه ..ماشالله خیلی نازه
ساناز
6 آبان 93 0:54
خصوصی
مامان یاسی
6 آبان 93 14:09
بهتره مهد نزاشتینش از سه سالگی به بعد بهتر با مهد کنار میان.